سپيتامسپيتام، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره

سپيتام

دفترچه خاطرات

پسر گلم الان كه اينا رو برات مينويسم 8 ماه و 29 روزته ميخوام با نوشتن اين خاطرات هيچوقت كارهاي شيرينت رو فراموشم نكنم و وقتي بزرگتر شدي خودت هم بخوني  از پروردگار سپاسگذارم به خاطر اينكه تو رو به ما داد تا معني و مفهوم تازه اي از زندگي رو بچشيم و زندگيمون رنگ و بوي ديگه اي بگيره عاشق  لپ تاپ ، شارژر موبايل، سيم تلفن و كيسه پلاستيكي و اصلا با اسباب بازي هات بازي نمي كني. سوار روروئك ميشي و تند و تند پا مي زني و هر كي رفته باشه حمام و wc پشت در وايميستي و اونقدر گريه ميكني و به در ميكوبي كه طرف رو مجبور ميكني زود دربياد بيرون، مدام انگشت اشاره ات رو ميذاري گوشه لبت و  بابا بابا ... ميكني و آب از...
3 اسفند 1390

سپيتام من

می آیی و زندگی عاشقانه میشود میباری و همه جا تازه میشود می تابی و دلم بیشتر عاشقت میشود می مانی و شبها پرستاره میشود با تو بودن تکرار میشود این تکرارها باز هم تکرار میشود و دنیا که تو باشی از آن میشود تو هستی و دلم به تو خوش است تو می مانی همین برایم کافیست میخواهمت ، میخواهمت ای تمام بود و نبودم تو کجا بودی لحظه هایی که در پی تو بودم تو کجا بودی لحظه ای که در آرزوی داشتن یکی مثل تو بودم آمده ای که با تمام وجودم عاشقت باشم همانگونه که اینک دیوانه ات هستم ، مثل این است  که عمریست گرفتار تو هستم می مانی و شبها پر ستاره میشود ، می آیی و  زندگی ام از این رو به آن رو میشود میدانی که هیچکس مثل من اینگونه عاشقت نمیشود ...
18 دی 1390

پایان هفت ماهگي

  ای زیباترین ترانه هستی     بدان که شب میلادت برایم ارمغان خوبیها و زیباییهاست     میلادت مبارک . . .     قربونت برم پا گذاشتن به هشت ماهگيت مبارك          ...
13 دی 1390

شعر مورد علاقه سپي جان

         جوجه جوجه طلائي نوكت سرخ و حنائي تخم خود را شكستي چگونه بيرون جستي   گفتا جايم تنگ بود ديوارش از سنگ بود نه پنجره ، نه در داشت نه كسي ز من خبر داشت دادم به خود يك تکان مثل رستم پهلوان تخم خود را شكستم اينگونه بيرون جستم ...
12 دی 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سپيتام می باشد